
آیپت چنل: کتاب «اگر مرد بودم» نوشته ندا حبیبی، زندگینامه داستانی طاهره صادق بیگی همسر شهید ولیالله محمدبیگی است که به تازگی از سوی انتشارات سوره مهر به بازار عرضه شده است.
نتیجه گفتوگوهای فراوان در مدت دو سال، حین روابطی نزدیک و صمیمانه با خانواده شهید، احساس مثبت همسر شهید را به محتوای کتاب انتقال داد و باعث شد در نگارش کتاب یک خط روایی مشخص برای هر فصل تشکیل شود.
اثری که در مقابل خواننده قرار دارد، در سه فصل تدوین شده است. هر فصل شامل دورهای از وقایعِ مرتبط است که براساس آن فصلها تغییر میکند. عناوین انتخابی در هر ماجرا، براساس مفهوم آن، مصرعی از دیوان حافظ است که حس و حالِ فضا و قهرمانان داستان را بیان میکند و همزمان در انتقال احساس به خواننده نقش فراخوری دارد.
شخصیت اصلی کتاب بانویی قوی، معتقد، و عاشق به نام طاهره صادقبیگی است؛ زنی متفاوت که هنوز هم با همسر جانباز و شهیدش زندگی و حضورش را در کنار خود احساس میکند. این ماجرای عاشقانه با تمام اضطرابهای وصل و هجرانش نوشته شد تا باور کنیم و بدانیم که بر روی این کره خاکی انسانهایی نفس میکشند و زندگی میکنند که احساسی فراتر از عشقهای زمینی را درک کردهاند.
به طور معمول، به کار بردن دیالوگهای اضافه و پرداختن به جزئیات با قوه خیال و توسط نیروی تخیل است که با هدف پیوستگی و انسجام دادن به متن انجام شده است تا با پنهان داشتن حفرهها و جاهای خالی احتمالی در بدنه روایت، آن را از درون مصونیت بخشد و از بیرون با ایجاد جذابیت لازم برای خواننده، روایت را قوام دهد.
در نتیجه این فرایند، اندازه «داستان واقعه» از ابعاد زمانی، مکانی، و صحنه از محدوده «اظهارات راوی» خارج میشود. مبادرت به این کار البته واجد خطا و اشکال نیست؛ مشروط به اینکه نویسنده آن را از دارنده خاطره و خوانندگان محترم پنهان نکند، بلکه در آغاز مطلب را با ایشان در میان بگذارد.
بازی با افعال حال و گذشته، علاوه بر ایجاد تعلیق، ذهن مخاطب را به چالش میکشد و این ابهامات و درگیریها جاذبهای برای ادامه مطالعه کتاب در او به وجود میآورد.
در این کتاب تلاش شده است، با استفاده از ابزار تخیل و توصیفات عمیق احساسی، گفتههای همسر شهید جذابتر و روایت زندگی او از بیانی خشک و صرف گزارشگونه دور شود.